اول دفتر
دفتر شعر
دفتر مجازی شعر
آرشیو موضوعی شعر و جستجو
فیدخوان شعر
شعر عاشورایی
مقالات و یادداشت ها
کتابخانه
ویژه نامه ها
شهید جمهور، مجموعه اشعار برای شهید ابراهیم رییسی
برای ایران
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 98
نجمه زارع
ویژه نامه شعر وحدت اسلامی
شعر انتظار
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب، رمضان 1403
شعر رضوی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 97
قیصر امین پور
ویژه نامه شعر انقلاب اسلامی
شعر اربعین
شعر فلسطین - شعر ضد صهیونیستی
شعر برای حاج قاسم سلیمانی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان ۱۳۹۶
شعر فاطمی
شعرخوانی شاعران آیینی در محضر رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۵
شعر پاییز
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب رمضان 1402
شعر برای شهید محسن فخری زاده
رمضانیه
ویژه نامه فاجعه منا
بهار و انتظار
شعر دفاع مقدس
|
ورود
|
ورود
اول دفتر
+
دفتر شعر
دفتر مجازی شعر
آرشیو موضوعی شعر و جستجو
فیدخوان شعر
شعر عاشورایی
مقالات و یادداشت ها
کتابخانه
+
ویژه نامه ها
شهید جمهور، مجموعه اشعار برای شهید ابراهیم رییسی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب، رمضان 1403
شعر فلسطین - شعر ضد صهیونیستی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب رمضان 1402
برای ایران
شعر رضوی
شعر برای حاج قاسم سلیمانی
شعر برای شهید محسن فخری زاده
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 98
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان 97
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب - رمضان ۱۳۹۶
رمضانیه
نجمه زارع
قیصر امین پور
شعر فاطمی
ویژه نامه فاجعه منا
ویژه نامه شعر وحدت اسلامی
ویژه نامه شعر انقلاب اسلامی
شعرخوانی شاعران آیینی در محضر رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۵
بهار و انتظار
شعر انتظار
شعر اربعین
شعر پاییز
شعر دفاع مقدس
شاعران
جهت استفاده از این ماژول وارد "تنظیمات ماژول" شده و آن را پیکربندی نمایید.
اشعار وحیده احمدی
متولد:
مواظب باش دختر! مردها را می شناسی که! / وحیده احمدی
به مادر گفتم او مردی ست با هوش و حواسی که
همیشه جمع کارش هست، مرد باکلاسی که
میان جمع دخترها ندارد با کسی شوخی
همیشه محکم و جدی و من در هر لباسی که
ببینم می شناسم کیست، از یک رنگی اش پیداست
شروع صحبتش دارد به لب حمد و سپاسی که
خدا را در تمام لحظه هایش در نظر دارد
ندارم پیش چشمانش غم و بیم و هراسی که...
نگاهم کرد مادر، گفت: می دانم چه می گویی
مواظب باش دختر! مردها را می شناسی که!
1204
2
2.84
خدا کند نرود آبروی کوچه ی ما / وحیده احمدی
سلام نام نوشته به روی کوچه ی ما
چقدر جای تو خالی ست توی کوچه ی ما
در آن زمانه که چشمان ماشه های نبرد
درست خیره به ما بود، سوی کوچه ی ما
برای آن که نیفتد به دست نامحرم
فقط نه شهر، که یک تار موی کوچه ی ما
سبک تر از قدم نرم بادها رفتی
ز گام های تو جا ماند جوی کوچه ی ما
به روز آمدن پاره های پیرهنت
شکست بغض جهان در گلوی کوچه ی ما
سکوت مصلحت آمیز این زمانه تو را
شبیه کرده به حرف مگوی کوچه ی ما
میان این همه کوچه که در کنار تواند
خدا کند نرود آبروی کوچه ی ما
1107
1
4.5